1088

ساخت وبلاگ

امکانات وب

آخرین روزهای سال و به رسم همیشه آخرین نوشته سال...

اینجا دیگه از بوی عید و نسیم بهاری و رنگی رنگی های کنار

خیابون و سبزه و ماهی قرمز خبری نیست... حتی برای یادآوری

تاریخ های شمسی مدام باید تقویم گوشی رو چک کنم تا بفهمم

امروز چندمه و چقدر تا عید باقی مونده...

قرار شده تو ساختمون خودمون جشن نوروز بگیریم و به لطف

تعداد زیاد ایرانی های این دانشکده حمایت هم شدیم...

امروز رفتم وسایل سفره هفت سین خریدم تا هم برای خودم بچینم

هم برای مراسم دانشگاه یه سری وسایل رو‌ ببرم.

یادش بخیر پارسال دکتر خندان تو جشن سال نو گفت سال دیگه

تو‌ نیستی... گفتم امیدوارم واقعا... و حالا اینجام...

سال عجیبی بود

شروع سال سخت، سخت سخت

اونقدر که هنوز هم تمام روحم با فکرکردن به فروردینی که گذشت

درد میگیره... زندگی خیلی تاریک بود... زیر فشار ترس هام له شدم

و اثراتش همچنان با من هست... کابوس هایی که فقط خودم میفهم

از کجا منشا میگیره!

انگار باید آخرین ضربه رو میخوردم تا دل بکنم از زندگی قبلی...

اردیبهشت ورق زندگی برگشت

خرداد ماه قشنگ من ماه معجزه بود و من رفتنی شدم...

زندگی جدیدم شروع شد

محیط جدید، تفاوت های فرهنگی و اعتقادی نه تنها با محیط که با

آدم های اطرافم خیلی سردرگمم کرده بود... دلم نمی خواست از

جمع و آدم ها دور بشم اما کم کم فهمیدم حد و مرز داشتن لازمه...

فهمیدم تجربه و نسخه آدم ها برای زندگیشون همیشه جواب نیست

کم کم استقلال زندگی و فکرهام رو به دست آوردم

فهمیدم کجا باید برم کجا باید نه بگم

فهمیدم خودم با ارزش ترین موجودی که باید حواسم بهش باشه

پس برای آرامش و نوع زندگی که دوست داشتم هزینه کردم و

عجیب راضی م از توجه کردن به خودم و خواسته هاش...

اینجا با وجود تعداد زیادی از هم زبون ها که تمام روز کنارم بودن

اما باز یه وقتایی غربت بیخ گلوم رو‌ گرفت و من یاد گرفتن که این

حس حل شدنی نیست... شبیه دل تنگی برای مامان یا اون کنج

آروم شهرم... پس با خودم قرار گذاشتم که بهش اجازه بدم بیاد

و من هرچقدر خواستم کنارش اشک بریزم و همین...

قبول کردم هست و من کنار همه دلتنگی های گاه و بی گاهم اینجا

زندگی خوبی دارم...

خونه م رو‌ دوست دارم، از کار و پروژه راضی م، به آدم ها اطراف

با همه بالا و پایین های که کنار هم تجربه کردیم عادت کردم و یه

وقتایی فکرمیکنم بدون حضورشون زندگی اینجا سخت میشد!

هشت ماه و چندین روز گذشت

و حالا که سال داره تموم میشه به خودم میگم

دمت گرم که کم نیاوردی

به خدا هم میگم هزاران هزار بار شکر که کنارم بودی و هستی

...

سال جدید برای همه خوب باشه ان شالله :)

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 20 تاريخ : پنجشنبه 9 فروردين 1403 ساعت: 22:27