همین الان که می خواستم وارد وبلاگ بشم
در حالی که زیر پتو برقی در حال گرم شدن دراز کشیده بودم
یه صدای ویز ویزی شنیدم
از سمت کنتور بود یه لحظه فکر کردم شاید مشکل از جعبه کنتور
باشه که یهویی یه حشره بال دار شروع کرد به چرخیدن تو فضای
کوچیک خونه م! خیلی سریع رفتم زیر پتو ولی جز خودم کی اینجا
بود که بخواد این موجود رو بندازه بیرون! برای همین سریع بلند
شدم و با به دمپایی کار رو تموم کردم
چنددفعه دیگه هم پیش اومده و هر بار کنار از قبل می ترسم...
این بهانه بود که بنویسم از روزمره های زندگیم
از اینکه حواسم به تمیزی خونه و خرید و یخچال هست
با اینکه دیگه ماشینی در کار نیست اما بازم خوب از پس همه کارا
برمیام. دیگه دستم اومده چقدر خرید کنم، از کدوم مغازه ها بگیرم
حتی برای اینکه خیلی سنگین نباشه به مرور تو هفته خرید میکنم
شاید اگه چندماه پیش بهم میگفتن تا چندوقت دیگه قرمه سبزی هنر
دست خودت رو میخوری نمیتونسنم باورکنم، اما همین من که تو کل
زندگیم یه برنج هم درست نکرده بودم حالا انواع غذاها رو میپزم
قرمه سبزی امروز که واقعا خوب بود...
یه روزهایی همه کارها کنار هم چالش میشه ولی میدونم که میتونم
و این شیرین ترین حسی که هر بار درمورد خودم کشف میکنم
[ هم دمــم ]...برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 31