758

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

اعصاب ندارم چشمام پر اشک میشه حتی الان که مینویسم

اما هیچ راهی جز نوشتن ندارم

مدام تو ذهنم تکرار میشه که چرا بعضی از آدما تا این پست و حقیر میشن؟

ما آدما فکرمیکنیم کی هستیم؟ چرا یه لحظه فکرنمیکنیم که ممکنه تو یه لحظه زندگی 

از این رو به اون بشه و این آدمیزاد مغرور و پر ادعا تبدیل بشه به ذلیل ترین موجود!

خیلی دلم پُر خیلی زیااااد

وقتی فهمیدم دُخی نازنینم چه حرفا شنیده از موجودات دوپایی به اسم انسان اما من

میگم اسم انسان برای این آدم ها توهین محسوب میشه!!! 

ده سال از اون روزهای تلخ و سخت مریضی که ناگهان و با شدت خودش رو نشون داد

و بعد هم بیمارستان و آخرین مرحله که پیوند بود میگذره. همه عذاب کشیدیم اما نه به

اندازه خودش. تحمل اون حجم از درد و سختی برای یه دختر جوون اصلا آسون نبود

اما گذشت، همه چی خوب بود جز این حرف مزخرف مردم که چرا ازدواج نمیکنی؟!

ما چرا ادعا داریم فرهنگ غنی داریم وقتی نمیتونیم ساده ترین اتفاقات رو درک کنیم؟

به خدا قسم هنوز نمیتونم بفهمم چرا ما به مشکل مردم یه جوری نگاه میکنیم که انگار

خودمون تا آخر عمر بیمه شدیم! یا شاید فکرمیکنیم مشکل فقط واسه بقیه است و ما

خودمون ایتقدر خوبیم که حتما محال خدا بذاره سختی به ما برسه؟ آره؟

اینجور وقتا میگم خدایا تو چه صبری داری ؟؟؟

حالا که چندسال از اون ازدواج میگذره و اون آقا از روز اول شرایط رو میدونسته تازه

مشخص شده که خانواده ش نمیدونستن یعنی خودش نگفته ! وقتی به حرفای مزخرفی

که زدن فکرمیکنم سرم درد میگیره. استرس برای دُخی مثل سم. نتیجه استرسش جواب

ازمایش هایی که بعد اینهمه سال از حالت طبیعی زده بالا.

نگاه های به ظاهر مهربون اون زن رو یادم میاد وقتی کنار دخی بود و به من لبخند میزد 

و من همیشه میگفت خداروشکر که دخی با خانواده خوبی آشنا شد

چطور دلشون اومده اونطور حرف بزنن؟ اصلا چطور یه آدم میتونه تا این حد بی رحم 

بشه؟ به خدا نمیتونم بفهمم. مگه ما انتخاب میکنیم که مریض بشیم؟

وای که دلم داره میپوکه

وای که دلم خونِ وقتی فکرمیکنم چه استرسی بهش دادن

اون پسر رو درک نمیکنم. چطور میتونه اجازه این رفتار رو بده؟

 

خدایا خودت حواست بهش باشه 

خدایا یه لحظه هم ما رو به حال خودمون رها نکن

خدایی ما آدم ها تو اون لحظه ها به کثیف ترین موجودات تبدیل میشیم 

اصلا حالم خوب نیست

 

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 145 تاريخ : چهارشنبه 18 ارديبهشت 1398 ساعت: 15:48