498

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

تعریف میکرد

خواهرش هنوز بچه بوده شاید ۱۷ساله که باباشون عروسش کرد

خوشبختانه با اینکه همینطوری پای سفره عقد نشسته ولی شوهرش پسر 

خوبی بوده ... هنوزم هست ‌..

بچه دار شدن و زندگیشون آروم بوده تا اینکه خواهرش یه ماه بوده که حالت

افسردگی داشته .. یه شب زنگ میزنه خونه که حالم خوب نیست و صدا قطع!

میرسونن بیمارستان ... لب مرز کما ‌.. با فشار ۳ بستری میشه!

خدا بهش رحم کرده بود و بعد چندوقت مرخص شد ولی با چه حال واحوالی!

افسردگی شدید ، گریه های ناگهانی، قرص های مختلف ‌‌‌...

بعد چندوقت ماجرا برای خواهرش و مامانش مشخص میشه

یه عشقی که هیچ کدوم از دوطرف خبر نداشتن که این حس دوطرفه بوده

دختر عروس میشه و پسر قید زندگی رو میزنه و حالا بعد چندسال با یه واسطه

فامیلی حقیقت ماجرا به گوش هردو نفر میرسه !

اون واسطه تعریف میکرده که وقتی به پسره گفتم آخه تو چته ؟ زده زیر گریه

گفته میخواستمش، زندگیم و واسش آماده کرده بود ولی فکرنمیکردم به این

زودی بره ... حالا هم دیگه هیچی نمیخوام!

وقتی هم این حرف به گوش دختره میرسه به اون حال و احوال میفته ...

این قضیه مسکوت باقی موند 

فقط با همون واسطه به گوش پسر رسونده بود که ازدواج کن ، همینطوری که

من رفتم سر زندگیم. پسر هم گفته بود تو پیشنهاد بده من میرم ازدواج میکنم

 

+ هردوتا بچه دارن و هنوز رفت و آمدهای خانوادگی پابرجاست ولی مگه میشه

   فراموش بشه ؟ اون حس قوی و حال احوال مگه به این راحتی از بین میره؟

   مگه میشه هربار زندگی های همدیگه رو ببینن و آه حسرت نکشن ؟

   همسرهای هردونفر آدم های خیلی آرومی ن ولی مگه میشه حس نکرده باشن!

+ تمام مدتی که داشتم این ماجرا رو میشنیدم شوک زده بودم... چشمام خیس

   میشد واسه دردی که حتی تجربه نکردم ولی با حال و احوال اون دو نفر

   کاملا میشد حس کرد ... یه لحظه گفتم خدایی چرا ؟ ولی پشیمون شدم

   هیچ کارش بی حکمت نیست ...

   فقط کاش آدما اشتباهی دل نبندن... الکی الکی یه عمر زندگی بی هدف میشه

   من عاشق نشدم ... آدم هایی بودن تو زندگیم ولی عشق هیچوقت نیومده!

   خدایی تو حواست به هممون هست فقط این یه تیکه زیادی تو مغزم رژه 

    میرفت :

    " خدایا عاشقان را غم مده ، شکرانه ش با من ... "

 

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 11:33