604

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

امروز صبح گروه بندی کارآموزی و آخرین ترم مشخص شد.

آزمایشگاه بیمارستان قلب ...

چندترم پیش که اولین کارورزی رو رفتم کلی اینطرف اونطرف پرس و جو

کردم تا یه جای خوب برم. آخه اونموقع همه فکر و ذهنم این بود که من بعد

تموم شدن درسم میرم طرح و بعد هم کار! میگفتم مگه دیوونه م برم ارشد!!!

حتی یادمه یه بار سرکلاس استادخان وقتی کلاس تموم شد بحث شیرین 

کار یا ادامه تحصیل بود. منم خونسرد به بچه هایی که درمورد ارشد سوال

میپرسیدن نگاه کردم گفتم همون یه بار کنکور دادن برای هفتاد و هفت پشتم

بس بود من که میرم کار و با حقوقم زنددددگی میکنم...

حتی آخرای همون ترم استادخان تو گوشم خوند که به ارشد فکر کن و گفت

بیا حرف بزنیم ببینم با خودت چند چندی...  وقتی کلی سوال پرسید و منم

صادقانه جواب دادم گفت اینجور که حرفای تو نشون میده دلت کار میخواد!!!

اما با این وجود بازم گفت برگرد کلاس زبانت و ادامه بده تا بعد...

یه هفته بعد از شروع کار تو یکی از بهترین آزمایشگاه های خصوصی تازه 

فهمیدم کار یعنی چی!!! شرایط خیلی متفاوت با کار واقعی بود. من با ۵تا از

دوستام اونجا بودم و هیچ استرس و مسئولیت خاصی نداشتیم فقط خیلی

خیلی روتین بود!!! 

اینقدر بی هیجان و خشک که حتی صبح دلم نمیخواست چشمام و باز کنم و

فکرکنم که من باید یه شیفت کاری رو اونجا باشم!!!

این شرایط تو همون هفته های اول باعث شد برم بگم من اشتباه کردم میخوام

جدی جدی برم ارشد... دلم محیط آموزشی میخواد... بچه هایی که هیجان

دارن انرژی دارن ... محیطی که قراره هدف داشته باشه نه اینکه جایی باشم 

که قراره هر روزش شبیه بهم باشه و هیچ تنوعی نداره!!!

یادمه استادخان یه نگاه انداخت و گفت تازه تو هنوز آزمایشگاه های پایین

شهر و ندیدی! و این شد که مسیر و برنامه زندگی ۱۸۰ درجه تغییر کرد.

+ این ترم دیگه خیلی دنبالش نبودم. منتظر بودم ببینم خودشون قراره کجا رو

   مشخص کنن. خداروشکر آزمایشگاه خوبی. تا ببینم این ترم و این محیط 

   جدید میخواد چه تغییر و تحولی تو فکر و ذهنم داشته باشه...

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 16:11