596

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

ظهر رفتم دانشگاه

تعمیرات و تمیزکاری و رنگ و از این ماجراها بود. اتاق استادها هم که خالی

گفته بود اگه نبودم زنگ بزن بیام. زنگ زدم گفت آموزشم الان میام یه جا

پیدا کنیم تااتاقم درست بشه.

یه اتاق خالی پیدا کردیم رفتیم اونجا بعد یهویی صداش و یواش کرد گفت تو

آموزش اسمت و شنیدم گوشام تیز شد فهمیدم درحال ثبت نمرات سمینار

بچه ها بودن!!! بین اونهمه جمعیت تو و خانم فلانی (هردوتا از گروه خودش

بودیم) نمره کامل گرفتین... بعد گفت حالا برو ببین واقعا ثبت کردن...

همونجا پروتال چک کردیم دیدم بعله نمره کامل خورده و ثبت نهایی شده :)

گفتم خداشاهده نمره م غیر این میشد میومدم اینجا سراغ استادا... خندید

گفت تو هم نمیومدی خودم میرفتم دنبال نمره ت 

همه مواردی که این چندوقت درموردش صحبت نکرده بودیم چک شد.

من رفتم حداکثر یه ساعت کار و تموم کنم ولی حدود۲ساعت ونیم طول کشید!

دیگه خودمم هیچی نمی فهمیدم ... سوالا رو تموم کردیم و اومدیم بیرون

تا آسانسور بیاد درمورد برنامه و لیست کارآموزی ها پرسیدم گفت احتمالا این 

ترم دست من باشه... منم دست خودم نبود با یه لحن کاملا سوء استفاده گری

گفتم جدی؟ خندید گفت هنوز معلوم نیست و یه کمی از جاهایی که دانشگاه با

اونا قرداد داره حرف زد ... رسیدم طبقه ای که میخواست پیاده بشه دیگه در و

نگه داشته بودم که توضیحاتش و تموم کنه. داشتم خداحافظی میکردم که

ویبریو تو راه پله پدیدار شد 

فکرکنم ما آسانسور و نگه داشته بودیم این بیچاره مجبور شده از پله ها بیاد!

همونجا وسط پله ها طبق عادت همیشگی بدون سلام گفت چطوری؟؟؟

گفتم خدا رو شکر گفت چه خبر یه دور کردی؟؟؟ استادخان زد زیر خنده 

خودمم خنده م گرفته بود گفتم آخه چرا اینقدر توقعتون بالا رفته؟؟؟

با یه لحن حرص درآری گفت ما که بخیل نیستیم حتما دو دور شده آره؟؟؟

گفتم نه بابا !!!! گفت تا آخر تابستون که تمومه؟ گفتم آره دیگه شهریور تموم‌..

استادخان گفت این سال دیگه قبول بشه منم همینجا باید کیفم و بندازم رو 

دوشم از اتاقم بیام بیرون  گفتم شما دعا کن من قبول بشم

ویبریو هم درحین باز کردن در اتاقش یهویی گفت تو تک رقمی میاری

خنده م گرفت بعد یه نگاه به استادخان انداختم گفتم آررره بابا من که ۵ میارم

اون که پوکید از خنده ویبریو هم رفت تو اتاقش منم بلند خدافظی کردم...

+ آخه وقتی داشتیم حرف میزدیم گفتم چندتا عدد ۵ پرینت گرفتم چسبوندم

   به در و دیوار اتاق ... من باید همین و بیارم طرح هم نمیخوام برم!!!

   وقتی ویبرو گفت تک رقمی یاد اون افتادم گفتم بذار برخلاف همیشه یه ذره

   و سر کل کل با ویبریو هم که شده انرژی مثبت بدم و بگم فقط ۵ 

++ هرچندوقت یه بار لازمه برم تا اطمینان بده همه چی درست پیش میره 

     که بگه جو الکی به خودم ندم و بشینم مث بچه آدمیزاد کارم و انجام بدم.

+++ به قول خودش همه امکانات و همه فرصت های لازم هست

        این دیگه هنر خودم که میخوام چطوری استفاده کنم!

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 13:41