262

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

امتحان غولی که از اول ترم تا همین امروز صبح نگرانش بودیم هم تموم شد.

این یکی از اون پیرمرد جنجالی هم مزخرف تر.میدونم که شاهکار ثبت میکنه.

از فرق سر تا نوک پا درد و مریضی داشتیم تو جزوه ولی سوالا داغون بود!

وقتی اومد سر جلسه بلا استثنا همه دست ها رفت بالا!!! تا به من رسید طول

کشید... بهش میگم فلان مبحث و حذف کرده بودین گفت نه قرار بود باشه

دیگه اینقدر نشون به اون نشون آوردم که یهویی گفت آره راس میگی الان

یادم اومد!!! بعد هم گفت خب دیگه نمیشه کاری کرد و بعد رفت !!!

چندتا حرف آنچنانی تو دلم نثارش کردم و بلند شدم گفتم فدای سرم خب و 

رفتم تا برگه رو تحویل بدم ... مراقب ما استادخان بود

نمیدونم اون وسط کدوم حال و احوال من خنده دار بود که با نیش باز گفت

چی شد؟ منم با همون حالت آویزون گفتم هیچی فکرنمیکنم خوب باشه :/

بعد هم برگه رو بهش دادم اومدم بیرون!

هرکسی که میومد بیرون با یه حالت مات و بی جون میگفت من میفتم!

+ اینقدر قیافه امروزم داغون بود که وقتی یادم میاد خودمم خنده م میگیره.

   آخه میرم سر امتحان و میام خونه دیگه حوصله تنوع لباس ندارم.

   هوا هم گرمه واسه همین با یه تیپ گشااااد و حال و روز خسته و قیافه

   آویزون و کوله ای که درش باز بود سوژه ای بودم واسه خودم   

   تازه بعد اینکه سه طبقه اومد پایین یادم اومد طبق معمول گوشی رو تو 

    کلاس جا گذاشتم...

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 151 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 21:23