1049

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دوهفته شلوغ همراه با کمی استرس رو گذروندم...

هنوز داشتم به تغییرات مقاله و رفع اشکالاتی که گرفته بودن فکرمیکردم

که مصاحبه با یه استاد ایرانی جور شد...

استادخان بعد از اینکه فهمید ماجرای دانشگاه کنسل شده گفت یه ایمیل

به این بزن. حالا درسته کارش با تو متفاوته ولی میدونم دانشجو میخواد

منم دیگه تو وضعیتی نیستم که بخوام از این موقعیت ها بگذرم

ایمیل زدن همانا و مصاحبه کوتاه با زبان شیرین فارسی :) و اوکی دادن

استاد...

حالا دیگه علاوه بر مقاله درگیر کارهای اپلیکیشن هم بودم

چندتا ماجرا پیش اومد که فهمیدم اوضاع یه جوری که حواست نباشه

خیلی راحت کلاه سرت میره... خداروشکر بدون نیاز به این موسسه ها

مهاجرتی مدارکم رو آماده کردم و با این اینترنت داغون به هر سختی

بود فرستادم...

البته این استادجوان هم با اینکه سرش شلوغ بود ولی خیلی کمک کرد

و خلاصه فرستادم رفت تا نتیجه بیاد...

خیلی امیدوارم چون برای پوزیشنی اقدام کردیم که شانسم بالاتر باشه

اما تجربه این مدت نشون داد که این پروسه به شدت غیرقابل پیش بینی

وسط این کارها ترم جدید هم شروع شد و خیلی واضح حس میکنم

فشار این ترم خیلی بیشتر از قبل چون واحدها تقریبا دوبرابر شده...

‌‌

کنار همه این مشغله هایی که بهم حس زندگی کردن میده

میخوام بگم بعد از نزدیک به یک سال حس میکنم سبک شدم

حس میکنم چندین و چند زنجیر از اطرافم باز شده

بعد از یه مدت طولانی انگار دوباره دارم زندگی میکنم...

یه زندگی عادی

بوی بهار و عید رو حس میکنم و اون غم سنگین پارسال تو ذهنم میاد

هزار مرتبه خدا رو شکر میگم که گذشت...

مثل اینکه بعد از یه دوره بیماری سخت، شفا گرفته باشی

روحم آروم گرفته

نمیگم فراموش شده چون غیر ممکن... چون بخشی از گذشته من...

اما میتونم بگم بالاخره قبول کردم... بالاخره به اون پذیرش رسیدم...

تو ذهنم میاد و میره...

این دوره ای که گذشت خیلی درد داشت اما گذشت ...

خدایا شکر...

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 82 تاريخ : شنبه 20 اسفند 1401 ساعت: 15:00