557

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

نمیدونم درمورد کار باید چه تصمیمی گرفت!

خب امتحانا که تموم بشه عملا به عنوان یه فارغ التحصیل محسوب میشم

(حالا اگه اون چند ماه کارآموزی ترم دیگه رو هم در نظر نگیریم...)

واسه همین واقعا طبیعی که یه گوشه از ذهنم درگیر این ماجرا باشه

حتی پارسال که مث همین روزا تازه اولین کارآموزی رو تموم کرده بودم و

یه جورایی هنوز تو جو کار و آزمایشگاه بودم رفتم با چندنفر تو دانشگاه حرف

زدم و اصن قرار شد از یه تاریخی برم سر کار ولی مسئول مربوطه رفت سفر

و از اون طرف هم وقتی استادخان فهمید خیلی جدی و قاطع گفت نه!

اون کار که پرید ... بعد از اصرارهای فراووون از طرف من و بحث و جدل

که تو چه نیازی به کار داری؟ مگه قراره خرج خونواده بدی؟ مگه تو ارشد

نداری و .. قرار شد خودش منو به آزمایشگاه دوستش معرفی کنه حتی

شرایط کار و محیطی اونجا و اخلاق و رفتار مسئول آزمایشگاه و انواع و

اقسام نمونه ها رو هم توضیح داد و من خوشحال میگفتم خوبه قبوله 

ولی وقتی آدرس داد هنگ کردم گفتم خب من چطوری برم اونجا؟! 

بعد یه لبخند خبیث زد و شونه ش و انداخت بالا و گفت همینه !!! 

خلاصه بیخیال کار شدم و خیلی راحت یه تابستون و یه فرصت طلایی برای

تجربه و کار کردن پرید... راستش پشبمونم که چرا بیشتر پیگیری نکردم !

همین حس پشیمونی باعث شد امسال خیلی خیلی جدی تر پیگیر بشم و یه

جایی رو پیدا کنم... اما بازم ماجرای پارسال داره تکرار میشه !!!

هفته پیش گفتم میخوام نصفه روز برم سر کار بعد هم نصفه باقی مونده رو

درس بخونم خلاصه حواستون باشه اگه جایی نیمه وقت خواستن من هستم

گفت در مورد این باید صحبت کنیم گفتم من آدمی نیستم که صبح تا شب

بخوام بشینم درس بخونم باید یه دغدغه ای کاری چیزی باشه!

دوباره دیروز بحث از کنکور دکتری خودش و ارشد من رسید به مسئله کار

گفت من باید اجازه بدم که میگم نه!!! گفتم پارسال هم همین چیزا رو گفتین

الان هم مث همون موقع، ولی من بزرگ شدم دلم میخواد بعد چندسال درس

خوندن برم یه جا کار کنم از نتیجه ش استفاده کنم میخوام دستم تو جیب

خودم باشه! گفت چرا نمی فهمی که نتیحه ی این چندسالت خلاصه میشه تو

این یه سالی که تا کنکور داری. پارسال نرفتی حالا میخوای امسال بری؟

گفتم من خیلی وقته دارم میگم اگه شما جایی رو معرفی نکنین میرم سراغ

بقیه ، ویبریو، خانوم فلانی و ... بعد یه فیافه ای گرفت گفت خب برو پیش

همونا اگه قرار که من تصمیم بگیرم میگم نه ولی اگه خودت میخوای تصمیم

بگیری باشه برو هر کاری میخوای بکن! 

گفتم فقط یه دلیل درست حسابی بیارین که یه دانشجو نباید بره کار کنه!

گفت چون استفاده ابزاری میکنن چون نمیخوام بری اونجا و یه عده آدم

بی سواد بالاسرت باشن و زور بگن و آخرش هیچ سودی برات نداشته باشه

جز اینکه جیب اونا رو پر پول کنی ...

+ دوباره مثل پارسال شک و تردید دارم که خب واقعا باید چیکار کرد؟

   اصن دلم نمیخواد بفهمه ولی حتی پیش ویبریو هم رفتم تا گفتم کار میخوام

   گفت چرا؟ (دیگه به این یکی نمیتونستم بگم چون منبع درآمد میخوام!)

   باقی دلایلی که واقعا کمتر از ماجرای درآمد نیست رو توضیح دادم

   همونجا سریع دست به گوشی شد که پرس و جو کنه!!! گفت تو اون منطقه

   هرجا بری مطمئن باش بهت کار میدن چون نیاز دارن ولی از من میشنوی نرو

   اینم شروع کرد به حرف زدن و دلیل آوردن که الان وقت سرکار رفتن نیس!

   اما آخر چندجا رو معرفی کرد گفت با  "..." صحبت کن ببین میتونه اونجا رو

   برات هماهنگ کنه؟

+ خلاصه که با حرفای این دونفر و دلایلی که آوردن فعلا در شک و تردیدم :/

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 121 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 0:50