873

ساخت وبلاگ

امکانات وب

اول هفته بابت نامه ای که میخواستم چک کنه زنگ زدم

هنوز سلام نکردم شروع کرد 

مخصوصا که دانشجوهای ترم پیش به عرضش رسونده بودن که

چه نمره های شاهکاری گرفتن و حالا این تیکه هاش رو به من مینداخت

اینقدر یه نفس حرف زد و باز اون خاطرات کذایی دوران دانشجویی رو

زد تو سرم که نذاشت من یه حرف بزنم...

خلاصه هم گفتم نامه رو چک کنه هم گفتم میام اونطرف هم اینکه حتما

حضوری که اومدم جواب همه اینا رو میدم :/

بماند که تا وسط هفته نامه رو چک نکرد و منم مجبور شدم بفرستم بره

و به اندازه ای که لازم بود حرف بهش زدم که با اینهمه مشغله چرا باز

به من تیکه میندازه ولی بالاخره دیروز وقت شد و رفتم.

هربار که میرم امیدوارم که یه خبر جدید بشنوم و اینکه بالاخره کارش

درست شده اما برعکس هربار میرم از دفعه قبل ناامیدتره...

سعی میکنم به جبران همه روزهایی که به من امید و انگیزه داد حرف

بزنم که حیفه و ناامید نباشه ولی چه میشه کرد جز صبر؟

خدایا میشه کارش درست بشه؟

[ هم دمــم ]...
ما را در سایت [ هم دمــم ] دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9hamdam-mand بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 17 فروردين 1400 ساعت: 10:48